ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
توضیح مهم :
این داستانها برای وقتیه که من سه سال و نیمه بودم و مامانم اونها رو برام یاد داشت کرد .
مرسی مامان جونم :
تا حالا فرشته خونی دیدی ؟
ندیدی ؟
راجع بهش چی، چیزی شنیدی ؟
نشنیدی ؟
باورم نمیشه ، کسی فرشته خونی ندیده باشه و راجع بهش چیزی نشنیده باشه .
با این حال توضیحی در خصوص زندگی فرشته خونی میگم :
فرشته های خونی دو تا بال دارند مثل باقی فرشته ها با مامان و باباشون زندگی میکنند مثل آدما و با همون ها روی ابرها پرواز می کنند . هوهو می کنند مثل جغدها و به شکل خون در میان و از روی ابر می پرن توی آب . هر آبی میتونه باشه دریا ، رودخونه ، استخر ، حتی حوض . فرشته خونی به هر شکلی در میاد : هلو یا شاید گل .
الان که فکر میکنم می بینم که انگار منم خیلی هاشون رو دیدم.
مکن است بیشتر مردم آن ها را دیده باشند .
ولی با ور نکنند .
شایدم پرتقال خونی که من خیلی دوست میدارم...
یا شاید هم هلو یا هر چیزی که مردم دوست دارند .
صدرا جان این داستانت خیلی باحال و اسرار امیزه . من که حال میکنم وقتی میخونمش .
بابا دستت دارم .