الفبا من

الفبا من

الفبا من
الفبا من

الفبا من

الفبا من

حوصلم سر رفته

حوصلم سر رفته

می خوام بازی کنم 

چیزی ندارم که باهاش بازی کنم .

فقط سه تا چیز دارم.

دوچرخه، اسکو تر، اسکیت برد .

دوچرخه م توی زیرزمین داره خاک می خورد .

اسکوترم هم دست یکی دیگه ست و داره حال می کنه .

اسکیت بردم توی ماشین داره خواب می کنه .

حالا تو بگو !

من چکار کنم .

چیزی ندارم که باهاش بازی کنم .

فرشته خونی

توضیح مهم : 

این داستانها برای وقتیه که من سه سال و نیمه بودم و مامانم اونها رو برام یاد داشت کرد .

مرسی مامان جونم :

  

تا حالا فرشته خونی دیدی ؟ 

ندیدی ؟ 

راجع بهش چی، چیزی شنیدی ؟ 

نشنیدی ؟ 

باورم نمیشه ، کسی فرشته خونی ندیده باشه و راجع بهش چیزی نشنیده باشه . 

با این حال توضیحی در خصوص زندگی فرشته خونی میگم : 

فرشته های خونی دو تا بال دارند مثل باقی فرشته ها با مامان و باباشون زندگی میکنند مثل آدما و با همون ها روی ابرها پرواز می کنند . هوهو می کنند مثل جغدها و به شکل خون در میان و از روی ابر می پرن توی آب . هر آبی میتونه باشه دریا ، رودخونه ، استخر ، حتی حوض . فرشته خونی به هر شکلی در میاد : هلو یا شاید گل .

بابا جونم

این شعر مربوط میشه به وقتی که سه سال و نیم بودم :

بابای خوب و عزیزیم ، 

بابایی که با من بازی میکنی 

بابای خوبم 

بابایی که میشی گوسفند ، منم میشم گوساله 

مامانم ، میشه گرگ و شیر  

تو هم میشی تانک 

 منم میشم بچه تانک   

پدر

پدر  

   فقط تو را دارم 

   بی تو کسی ندارم سایه ی سرم . 

 

پدر  

    کسی ندارم  

دوست دارم پیشم باشی  

 

پدر 

     فقط تو را دارم . 

 

پدر  

     من تنها میترسم 

دوست دارم پیش من باشی  

نبودت کنار من 

بهانه ی ترس من است .