این شعر مربوط میشه به وقتی که سه سال و نیم بودم :
بابای خوب و عزیزیم ،
بابایی که با من بازی میکنی
بابای خوبم
بابایی که میشی گوسفند ، منم میشم گوساله
مامانم ، میشه گرگ و شیر
تو هم میشی تانک
منم میشم بچه تانک
ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
سلام.


خیلی قشنگ بود.
آفرین.
سلام ممنونم .
بچه تانک رو خوب اومدی صدرا

خواهش میکنم .
مرسی پسرم . من مرده ی این ادبیات حیووانیت هستم .
مرسی بابا ای خوبم.
خیلی خوبه که یه پسر اینقدر به پدرش علاقه داشته باشه
مرسی که به وبلاگ من سرزدین .